امام خميني در وصيتنامه سياسي خود در خصوص رابطه دولت و ملت فرمودند: اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهي و روحاني راه را براي چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود،
به گزارش
هفت چشمه به نقل از
شبکه اطلاع رساني راه دانا، امام خمينى نگارش وصيتنامۀ سياسى الهى خويش را ـ که در حقيقت پيام جاويد ايشان و خلاصۀ همه وصايا و پيامهاى زندگى پربرکتشان است ـ در تاريخ 26 بهمن 1361 به پايان رسانده و نسخهاى از آن را طى پيامى به تاريخ 22 تيرماه 1362 به صورت لاک و مهر شده نزد خبرگان اولين دورۀ مجلس خبرگان رهبرى به امانت سپردند. امام خمينى در سالهاى بعد، وصيتنامه را مورد بازبينى قرار داده و با انجام تغييراتى در آن، دو نسخه از متن اصلاحى را که بر روى پاکات آنها به خط ايشان نوشته شده است:« متن وصيتنامۀ سياسى الهى اينجانب جهت نگهدارى در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوى» براى تحويل به مراکز مذکور به نمايندگان خويش سپردند. تحويل نسخ وصيتنامه در حضور جمعى از مسئولين نظام جمهورى اسلامى ايران در تاريخ 19 آذر 1366 انجام گرديد که مراسم آن از طريق سيماى جمهورى اسلامى ايران پخش شد
.
در همين راستا شبکه اطلاع رساني دانا در نظر دارد بخش هايي از اين وصيتنامه را که در حقيقت مسير سياستمداران و مسئولين نظام را به خوبي ترسيم مي کند، انتشار دهد
.
قسمت اول وصيتنامه امام خميني را در
اينجا و قسمت دوم اين وصيت نامه را در
اينجا ببينيد
.
امام خميني در قسمت سوم وصيتنامه خود نوشته اند: اينجانب در اينجا يک وصيت به اشخاصي که به انگيزه مختلف با جمهوري اسلامي مخالفت ميکنند و به جوانان، چه دختران و چه پسراني که مورد بهرهبرداري منافقان و منحرفان فرصتطلب و سودجو واقع شدهاند مينمايم، که بيطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشينيد.
تبليغات آنان که ميخواهند جمهوري اسلامي ساقط شود و کيفيت عمل آنان و رفتارشان با تودههاي محروم و گروهها و دولتهايي که از آنان پشتيباني کرده و ميکنند و گروهها و اشخاصي که در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيباني مي کنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضعهايشان در پيشامدهاي مختلف را، با دقت و بدون هواي نفس بررسي کنيد، و مطالعه کنيد.
حالات آنان که در اين جمهوري اسلامي به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند، و ارزيابي کنيد بين آنان و دشمنانشان؛ نوارهاي اين شهيدان تا حدي در دست و نوارهاي مخالفان شايد در دست شماها باشد، ببينيد کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند
.
برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نميخوانيد. ممکن است پس از من بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براي کسب مقام و قدرتي با قلبهاي جوان شما بازي کنم.
من براي آنکه شما جوانان شايستهاي هستيد علاقه دارم که جواني خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهوري اسلامي صرف کنيد تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفور ميخواهم که شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين را بخواهيد، که او هادي و رحمان است
.
و يک وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاي مبتلا به حکومتهاي فاسد و دربند قدرتهاي بزرگ ميکنم؛ اما به ملت عزيز ايران توصيه ميکنم که نعمتي که با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نماييد و در راه آن، که نعمتي عظيم الهي و امانت بزرگ خداوندي است کوشش کنيد و از مشکلاتي که در اين صراط مستقيم پيش ميآيد نهراسيد که إن تَنْصروا الله ينْصُرْکُمْ وَيثَبِّتْ اَقدامَکُم و درمشکلات دولت جمهوري اسلامي با جان و دل شريک و در رفع آنها کوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد، و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري کنيد
.
و به مجلس و دولت و دستاندرکاران توصيه مينمايم که قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزاري به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمديدگان که نور چشمان ما و اولياي نعم همه هستند و جمهوري اسلامي رهاورد آنان و با فداکاريهاي آنان تحقق پيدا کرد و بقاي آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حکومتهاي طاغوتي را که چپاولگراني بيفرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند را هميشه محکوم نماييد، البته با اعمال انساني که شايسته براي يک حکومت اسلامي است
.
و اما به ملتهاي اسلامي توصيه مي کنم که از حکومت جمهوري اسلامي و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حکومتهاي جائر خود را در صورتي که به خواست ملتها که خواست ملت ايران است سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاي خود بنشانيد، که مايه بدبختي مسلمانان ، حکومتهاي وابسته به شرق و غرب ميباشند. و اکيداً توصيه ميکنم که به بوقهاي تبليغاتي مخالفان اسلام و جمهوري اسلامي گوش فرا ندهيد که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بيرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمين شود
.
از نقشههاي شيطاني قدرتهاي بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهاي طولاني در دست اجرا است و در کشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاي مختلف دنبالهگيري شد، به انزوا کشاندن روحانيت است؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبي و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاي ديگر که يکي از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود ، که تبليغات وسيعي در اين زمينه شد؛ و معالأسف به واسطه بيخبري هر دو قشر از توطئه شيطاني ابرقدرتها نتيجه چشمگيري گرفته شد.
از يک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبيران و اساتيد و رؤساي دانشگاهها از بين غربزدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند که قشر مؤثر را که در آتيه حکومت را به دست ميگيرند، از کودکي تا نوجواني و تا جواني طوري تربيت کنند که از اديان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان، متنفر باشند.
و اينان را عمال انگليس در آن زمان، و طرفدار سرمايهداران و زمينخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالي در بعد از آن معرفي مينمودند. و از طرف ديگر، با تبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده و همه را به بيديني و بيبند و باري و مخالف با مظاهر اسلام و اديان متهم مينمودند.
نتيجه آن که دولتمردانْ مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند؛ و تودههاي مردم که علاقه به دين و روحاني دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهي و روحاني راه را براي چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد، و ميرفت که چه آيد
.
انتهاي پيام/ط